دکترا بخوانم یا نه؟

برخی از دانشجویانی که با گذر از مراحل مختلف اخذ پذیرش در دانشگاههای امریکا یا کانادا همانند شرکت در آزمونهای آیلتس، تافل، دولینگو، اخذ ویزای دانشجویی، نگارش SOP، شرکت در آزمونهای GRE یا GMAT و... به دنبال مهاجرت تحصیلی به امریکا یا کانادا هستند، چشم انداز وسیعتری برای ادامه تحصیلات خود دارند. برخی میخواهند که برای مدت بیشتری در این کشورها بمانند تا بتوانند اقامت آنجا را کسب کنند، برخی به دنبال استخدام در محیط آکادمیک هستند و برخی نیز میخواهند بالاترین مدرک تحصیلی رشته خود را کسب کنند.
در اکثر کشورها، داشتن مدرک PhD شرط اساسی برای اشتغال در دانشگاه است. این مدرک تحصیلی مقدمهای است برای ورود به دنیای تحقیقات مستقل که توسط یک داوطلب با همکاری نزدیک با یک سرپرست ایجاد میشود. الزامات تکمیل این دوره بین کشورها، دانشگاهها و حتی رشتهها بسیار متفاوت است. برخی از دانشجویان ابتدا باید دو سال را صرف تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد کنند. برخی از آنها کمک هزینه دریافت میکنند. برخی نیز هزینه را خودشان پرداخت خواهند کرد. بعضی از رشتههای مقطع دکترا فقط شامل تحقیقات میشوند، بعضی از آنها به کلاس و امتحانات احتیاج دارند و بعضی دیگر دانش آموز را به تدریس در مقطع کارشناسی ملزم میکند. پایان نامه یا تز دکتری میتواند دهها صفحه ریاضیات یا صدها صفحه تاریخ باشد.
پیاچدی یا PhD مخفف واژه دکترا در فلسفه علم است و در حقیقت بالاترین درجه علمی در یک شاخه علمی است و دارنده مدرک آن، صاحب فلسفه علمی در دانش موردنظر است. PhD یا دکتری تخصصی بالاترین مدرک آکادمیک و دانشگاهی در جهان است که معمولاً پس از گذراندن مدارج لیسانس و فوق لیسانس و یا دکترای حرفهای در پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و ارائه یک نوآوری در قالب رساله دوره دکتری است.
نقطه مشترک میان بسیاری از دانشجویان دکتری حس عدم رضایت است. برخی کار خود را برده داری توصیف میکنند. هفتهها و روزها کار کردن با حقوق کم و چشم اندازهای نامشخص در رشتههای دکترا شایع است.
غر زدن دانشجویان دکترا چیز جدیدی نیست، اما به نظر میرسد که در سیستم تولید دکترای تحقیقاتی مشکلات اساسی وجود دارد ("دکترای حرفه ای" عملی در زمینههایی مانند حقوق، تجارت و پزشکی از ارزش بارزتری برخوردار است). تعداد فارغ التحصیلان دکتری در سالیان اخیر افزایش یافته است. اگرچه دکترا به عنوان آموزش شغلی در دانشگاه طراحی شده است، اما تعداد پستهای دکترا با تعداد فرصتهای شغلی ارتباطی ندارد. در همین حال، رهبران مشاغل از کمبود مهارت در سطح بالا شکایت دارند، به این دلیل که دکترا چیزهای درستی را آموزش نمیدهند. شدیدترین منتقدان دکترای تحقیق را با برنامههای Ponzi یا هرمی مقایسه میکنند.
در اکثر دوران تاریخ، داشتن حتی یک مدرک دانشگاهی امتیازی برای افراد ثروتمند بود و بسیاری از کادر علمی دکترا نداشتند. اما با گسترش تحصیلات عالیه پس از جنگ جهانی دوم، انتظار اینکه مدرسین دارای مدرک پیشرفته باشند نیز افزایش مییابد. دانشگاههای آمریکا ابتدا آماده شدند: تا سال ۱۹۷۰ آمریکا کمتر از یک سوم دانشجویان دانشگاههای جهان و نیمی از دکترای علوم و فنآوری خود را تولید میکرد (در آن زمان فقط ۶٪ از جمعیت جهان را داشت). از آن زمان تولید سالانه دکترا در آمریکا دو برابر شده و به ۶۴.۰۰۰ رسیده است. با این حال کشورهای دیگر در حال جبران این عقب ماندگی هستند. بخشی از این رشد بیانگر گسترش تحصیلات دانشگاهی در خارج از آمریکا است.
اما از نظر دانشگاهها دانشجویان دکترا نیروی کار ارزان، با انگیزه بالا و گذرا هستند. با داشتن دانشجویان دکتری بیشتر، دانشگاهها میتوانند تحقیقات بیشتری انجام دهند و در برخی از کشورها با پول کمتری تدریس بیشتری انجام میدهند. یک دستیار استاد در دانشگاه ییل برای نه ماه تدریس ممکن است سالانه ۲۰۰.۰۰۰ دلار درآمد کسب کند. متوسط حقوق اساتید کامل در آمریکا در سال ۲۰۰۹، ۱۰۹.۰۰۰ دلار بود که از متوسط درآمد قضات بیشتر است.
حتی در کانادا، جایی که میزان فارغ التحصیلان دکترا نسبتاً متوسط رشد کرده است، دانشگاهها در سال ۲۰۰۷، ۴۸۰۰ مدرک دکترای اعطا کردند اما فقط ۲۶۱۶ استاد تمام وقت جدید استخدام کردند. اکنون به نظر میرسد که تنها چند کشور با سرعت در حال توسعه، مانند برزیل و چین، در مقطع دکترا کمبود دارند.
در دنیایی که دانشجویان زیادی به تحصیل مشغول هستند، رفتن به مقطع دکترا دیگر راهی برای کسانی نیست که قصد دارند یک شغل دانشگاهی داشته باشند. در عوض، داشتن دکترا میتواند راهی برای سایر گزینههای شغلی سطح بالاتر به نظر برسد.
اما آیا برای موفقیت و داشتن یک شغل متوسط و بدون گزینههای بیشتر برای پیشرفت، داشتن دکترا - حداقل در برخی از زمینهها - واقعاً ضروری است؟ تصمیم شما برای گرفتن مدرک دکترا مسئلهای بسیار شخصی خواهد بود و در نهایت باید خودتان درباره آن تصمیم بگیرید.
با این وجود موردی وجود که باید به دانشجویان توصیه کنیم، صرف نظر از رشته خود یا مدت زمانی که برای انجام (یا عدم انجام) دکترای خود برنامهریزی کردهاید به شرح ذیل است:
قبل از تعهد به ادامه تحصیل در مقطع دکترا، به دقت در تصمیم خود تأمل کنید (یا تصمیم به انصراف بگیرید!) تمام گزینههای شغلی را چه در دانشگاه و چه در خارج از آن، که ممکن است بعد از فارغ التحصیلی برای شما آماده باشد، کاملاً ارزیابی کنید.
ممکن است مسیرهای شغلی وجود داشته باشد که شما پس از فارغ التحصیلی حتی از آنها آگاهی نداشته باشید و این ممکن است جایگزینی عالی برای تحصیلات دکترا باشد. یا شاید شما قبلاً تصوری از شغلی داشته باشید که در نهایت میخواهید دنبال کنید. در این صورت، ممکن است خوب باشد که بپرسید آیا برای رساندن شما به این شغل حتماً مدرک دکترا لازم است یا خیر.
هرچقدر چنین تصمیمی سخت و پیچیده باشد، دلایلی وجود دارد که به طور کلی نباید انگیزه اصلی شما برای انجام دکترا باشد.
پیشنهاد ما این است که ادامه تحصیل در مقطع دکتری را فقط برای داشتن عنوان یا درجه علمی، یعنی داشتن این کلمه اضافی در پشت نام خود انجام ندهید. یا اگر دلیل شما برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا این است که اکثر همسالان شما در دانشگاه چنین کاری انجام میدهند بدانید که انسانها متفاوت هستند و آنچه ممکن است برای یک شخص ایده آل باشد لزوماً در مورد شخص دیگر صدق نمیکند.
همچنین اگر فکر میکنید داشتن مدرک دکتری به طور خودکار منجر به داشتن یک کار خاص یا یک حقوق بالاتر میشود احتمالا در محاسباتتان دچار اشتباه شدهاید.
بنابراین، چه زمانی دکترا گزینه مناسبی برای شماست؟ این تصمیم به یک ویژگی اصلی برمی گردد: اشتیاق.
این سوالات اساسی را از خود بپرسید و واقعاً قبل از تصمیم گیری درمورد آن تأمل کنید:
آیا به اندازه کافی مشتاق تحقیق یا پروژه دکترا خود هستید؟ آیا میتوانید شکستهای تحقیقاتی، ساعات کاری طولانی و احتمالاً درآمد پایین را تحمل کنید؟ آیا عاشق کاری که انجام میدهید هستید؟
با این حال، چند چیز میان اکثر دانشجویان موفق دکترا و حتی فوق دکترا کاملاً مشترک است:
آنها واقعاً علاقهمند به رشته خود هستند. آنها با خروج از محل کار خود، کار را رها نمیکنند و خوشحالند که فراتر از محیط آزمایشگاه نیز به آن فکر میکنند. آنها حتی ممکن است بهترین ایدههای خود را در غیر مرتبط ترین محل با محیط کاری خود پیدا کنند.
همچنین آنها از گفتگو در مورد تحقیقاتشان و به اشتراک گذاشتن جدیدترین یافتههای خود لذت میبرند. آنها میخواهند در مورد جدیدترین تحولات رشته خود به روز باشند. این دانشجویان استوار و قادر به کنار آمدن با شکست هستند. در یک نقطه یا نقطه دیگر، شکست وجود خواهد داشت و همه اینها به این باز میگردند که شما واقعاً به کاری که انجام میدهید علاقه دارید. زیرا این اشتیاق همان چیزی است که به شما کمک میکند بعد از شکست دوباره به مسیر خود برگردید.
شاید بهترین راه این باشد که در طول دوراه مقطع کارشناسی ارشد گزینههای شغلی را در نظر بگیرید و اهمیت ادامه تحصیل در مقطع دکتر و تاثیرات آن بر روی آینده کاری خود را بررسی کنید.
در صورتی که به دنبال این هستید که یک شغل آکادمیک یا تحقیقاتی داشته باشید طبیعی است که باید گزینههای پیش رو برای اخد پذیرش تحصیلی در مقطع دکترا و دانشگاههای ممکن را استخراج کنید. اگر علاقهمند به رشته خود هستید (خواه اهداف خود را در درازمدت شغلی مشخص نکرده باشید یا نه) دکترا میتواند گزینه مناسبی باشد.
دانشجویان موفق دکترا در یک فضای کاملاً فکری رشد میکنند، مایلند فقط با یک بازده احتمالی بسیار سخت کار کنند، رشته تحصیلی خود را دوست داشته باشند و بدشان نمیآید که از حقوقهای چشمگیر چشم پوشی کنند. اگر این به نظر شما میرسد، جلو بروید!
نظر شما :